شقایق نبی‌بخش
مهندس کامپیوتر

خیلی از آدما فکر می‌کنن که اگه رمان بخونن وقتشون تلف شده و چیزی به اطلاعاتشون اضافه نمیشه، در نتیجه خودشون رو به کتاب‌های فلسفی، علمی، اجتماعی و... محدود می‌کنن. ولی از نظر من خوندن رمان به ما اجازه میده که تو شرایط مختلف زندگی کنیم، جای آدمای مختلف احساس کنیم و شاد بشیم یا غصه بخوریم. خیلی از رمان‌ها در عین حال که یک فضای داستانی رو واسمون مجسم میکنن، به ما یاد میدن که زندگی رو از جنبه‌های دیگه نگاه کنیم. برای من رمان‌های تاریخی خیلی جذاب هستن، چون در قالب یک فضای داستانی تاریخ کشورها و تمدن‌های مختلف رو یاد می‌گیرم. آخرین رمانی که خوندم "ژوزفین" بود که داستان زندگی معشوقه و همسر ناپلئون رو به تصویر می‌کشد، این رمان دید من نسب به ناپلئون رو کاملا عوض کرد. ناگفته نمونه که یک سری از رمان‌ها واقعا داستان بی‌محتوایی دارن و قطعا خوندنشون وقت تلف کردنه!

پروانه رحمانیان
خانه دار

از سن ۱۶ سالگی تا سن ۲۲ سالگی، دورانی بود که واقعاً عاشق خواندن رمان بودم و شاید بتوانم ادعا کنم که اکثر رمانهای معروف زمان خودم را خوانده‌ام و یک دنیا مطلب آموخته‌ام. ویکتور هوگو در رمان معروف بینوایان خود، مرا با افراد زیادی آشنا کرد. جالب است که به جهت قدرت توصیف بالایی که در آثار این نویسنده‌ی توانا به چشم میخورد هفته‌ها با سرعتی می‌گذشت که باور کردنی نیست. در این کتاب علاوه بر افرادی با شخصیتهای متفاوت، با فضای سیاسی آن زمان فرانسه نیز آشنا شدم. با گوژپشت نتردامش آموختم که زیبایی درون ربطی به زیبایی ظاهری ندارد.

با ژرمینالِ امیل زولا، همین طور که روی صندلیم لم داده بودم با مبارزات کارگران معدن در فرانسه آشنا شدم و لحظه‌ای بعد احساس خفگی کردم چون به قدری امیل زولا وضعیت خفقان‌آور معدن را به خوبی توصیف کرده بود گویا در آن لحظه در قعر زمین هستم و هوا برای تنفس بسیار کم است.

با داستایوفسکی عزیز با فلسفه و روانکاوی آشنا شدم. او در رمانهایش بطرز زیبایی مرا درگیر افکار خود میکرد به گونه‌ای که احساس میکردم که از اعضای خانواده‌ام است. بسیاری از مشکلاتی که شخصیتهای اصلی داستانهایش با آن روبرو می‌شدند در واقع زندگی واقعی خود او بوده است به همین علت کاملاً بر دل می‌نشیند. مانند اشتیاق به قمار، صرع، به زندان افتادن، و حتی تجربه‌ی تا به پای چوبه‌ی دار رفتن، تمامی از تجربیات شخصی خود او بوده است که بر جذابیت داستانهایش می‌افزاید.

در رمان بر باد رفته‌ی مارگارت میچل، با جنگ شمال و جنوب آمریکا آشنا شدم.

در کلبه‌ی عمو تام، نوشته‌ی هریت بیچراستو، با ستم و ظلمی که به سیاه‌پوستان آمریکا میشد و مبارزات به حق آنها بر علیه این ستم‌ها، آشنا شدم.

در کتاب‌های جان شیفته و ژان کریستف اثر رومن رولان با رشد شخصیت انسان‌هایی آشنا شدم که چگونه علیرغم فراز و نشیب‌های زندگی، برخاستند و دوباره پوست انداختند و با اهدافی نوین به زندگی ادامه دادند.

خلاصه، رمان‌ها محصول زحمات فراوان انسان‌هایی است که با خلاقیت و بطرز دلپذیری تجربیات خود را به ما سپرده‌اند و به این وسیله ما را با تاریخ، عقاید، فرهنگ، آرزوها، موفقیت‌ها و ناکامی‌هایشان آشنا می‌کنند.

سامان محمودیان
دانشجو-برنامه نویس

اگر تمایل دارید که مهربان‌تر و انسان دوست‌تر باشید و نسبت به اطرافیتان و احساسات آن‌ها اگاهی داشته باشید، به شما توصیه می‌کنم رمان بخوانید. اگر کتاب «نورهایی که نمی‌بینیم» و آثار ادبی دیگر را شروع به خواندن کنید حتما در آینده خود را بسیار متفاوت خواهید یافت. تمرین روی یک موضوع توانایی ما را در آن موضوع افزایش می‌دهد و این قانون، خواندن رمان را هم شامل می‌شود.اگر کتاب های بیشتری بخوانیم بیشتر آگاه می‌شویم که اطرافیان ما چه فکری می‌کنند و چطور اینگونه فکر می‌کنند. ممکن است در مسیر خواندن رمان، خود را جای نویسنده بگذاریم و تجربیات جدیدی را وارد زندگی خود کنیم که باعث افزایش همدلی ما با دیگران می‌شود و این منجر به شکل گرفتن خود تازه‌ای در ما می‌شود. ادبیات این امکان را می‌دهد که ما مسیر رشد شخصی خود را طی کنیم؛ از این طریق که از میان خودِ فعلی ما عبور کند و همزمان تعدّدی از خودهای بالقوه آینده را در دسترس ما قرار دهد.» به همین دلیل اگر هرچه بیشتر بخوانیم، بیشتر خود را در معرض دیگر شیوه‌های بودن و دیگر هویت‌ها قرار می‌دهیم.
الان یک سوال ایجاد می‌شود که فیلم و سریال هم، همین کار را می‌کند
تلویزون اطلاعات سمعی بصری به ما می‌دهد که رمان آن ر نمی‌دهد به همین دلیل نیاز رمان به فکر و استدلال بیشتر است مگر آنکه فیلم مورد نظر بسیار پیچیده باشد.

منبع

دانلود رمان های بیشتر:

دانلود رمان دالان بهشت pdf، apk

دانلود رمان در همسایگی گودزیلا pdf و apk

دانلود رمان قرار نبود pdf و apk

دانلود رمان گندم pdf و apk

تصویر رمان گندم pdf و apk